از امام صادق(علیهالسلام) روایت شده: به عمار ساباطی فرمود: چون به قبر امام حسین(علیهالسلام) برسی بگو:
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا
ابْنَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبا عَبْدِ
اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا سَيِّدَ شَبابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ
وَرَحْمَةُ اللّٰهِ وَبَرَكاتُهُ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَنْ رِضَاهُ
مِنْ رِضَی الرَّحْمَانِ وَسَخَطُهُ مِنْ سَخَطِ الرَّحْمَانِ، السَّلامُ
عَلَيْكَ يَا أَمِينَ اللّٰهِ، وَحُجَّةَ اللّٰهِ، وَبابَ اللّٰهِ،
وَالدَّلِيلَ عَلَی اللّٰهِ، وَالدَّاعِيَ إِلَی اللّٰهِ، أَشْهَدُ
أَنَّكَ قَدْ حَلَّلْتَ حَلالَ اللّٰهِ، وَحَرَّمْتَ حَرامَ اللّٰهِ،
وَأَقَمْتَ الصَّلاةَ، وَآتَيْتَ الزَّكَاةَ، وَأَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ،
وَنَهَيْتَ عَنِ الْمُنْكَرِ، وَدَعَوْتَ إِلَیٰ سَبِيلِ رَبِّكَ
بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ، وَأَشْهَدُ أَنَّكَ وَمَنْ
قُتِلَ مَعَكَ شُهَداءُ أَحْياءٌ عِنْدَ رَبِّكُمْ تُرْزَقُونَ،
وَأَشْهَدُ أَنَّ قاتِلَكَ فِي النَّارِ، أَدِينُ اللّٰهَ بِالْبَراءَةِ
مِمَّنْ قَتَلَكَ، وَمِمَّنْ قاتَلَكَ وَشايَعَ عَلَيْكَ وَمِمَّنْ جَمَعَ
عَلَيْكَ، وَ مِمَّنْ سَمِعَ صَوْتَكَ وَلَمْ يُعِنْكَ، يَا لَيْتَنِي
كُنْتُ مَعَكُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِيماً.
سلام بر تو ای
فرزند رسول خدا، سلام بر تو ای فرزند امیرمؤمنان، سلام بر تو ای
اباعبدالله، سلام بر تو ای سرور جوانان اهل بهشت و رحمت و برکات خدا بر تو
باد، ای آنکه خشنودیاش از خشنودی خدای رحمن و خشمش از خشم خدای رحمن است،
سلام بر تو ای امین خدا و حجّت خدا و باب خدا و راهنمای به راه خدا و دعوت
کننده به سوی خدا، شهادت میدهم که تو حلال خدا را حلال کردی و حرام خدا
را حرام نمودی و نماز را برپا داشتی و زکات دادی و امر به معروف و نهی از
منکر کردی و به سوی راه پروردگارت با حکمت و موعظه نیکو دعوت نمودی و گواهی
میدهم که تو و کسانی که با تو کشته شدند همه شهیدند، نزد پروردگارتان
زندهاید و روزی داده میشوید و گواهی میدهم که قاتل تو در آتش دوزخ است،
خدا را پیروی میکنم، با بیزاری از کسی که تو را کشت و از کسی که با تو
جنگید و بر ضدّ تو از دشمن پیروی کرد و از کسی که بر ضدّ تو گرد آمد و از
کسی که صدایت را شنید و یاریات نکرد، ای کاش با شما بودم و به رستگاری
بزرگ میرسیدم.
نویسنده گوید: این سه زیارت [«پنجم» و «ششم»] از کتاب «مزار» ابن قولویه منقول است.