شیخ
طوسی در کتاب «مصباح» از صفوان جمّال روایت کرده: از امام
صادق(علیهالسلام) برای زیارت مولایمان حسین(علیهالسلام) اجازه خواستم و
تقاضا کردم، برای من جهت زیارت آن حضرت دستورالعملی ذکر کند که به آن صورت
به زیارت بروم.
فرمود: ای صفوان، پیش از حرکت به سفر، سه روز روزه بگیر و روز سوم غسل کن، پس اهل و عیال خود را نزد خویش جمع کن و چنین بگو «اللّٰهُمَّ إِنِّی أَسْتَوْدِعُکَ...» تا پایان دعا که پیش از این ذکر شد؛ آنگاه دعایی به من آموخت و فرمود وقتی به فرات برسی بگو.
با آب فرات غسل
کن، به درستی که پدرم مرا از پدرانش خبر داد که رسول
خدا(صلیاللهعلیهوآله) فرمود: همانا این فرزند من حسین، پس از من در کنار
فرات کشته خواهد شد، هرکه او را زیارت کند و از فرات غسل نماید، گناهان او
بریزد و مانند روزی شود که مادر او را به دنیا آورده است؛ چون غسل کنی در
حال انجام غسل بگو:
بِسْمِ اللّٰهِ وَبِاللّٰهِ، اللّٰهُمَّ اجْعَلْهُ نُوراً وَطَهُوراً
وَحِرْزاً وَشِفاءً مِنْ كُلِّ داءٍ وَسُقْمٍ وآفَةٍ وَعاهَةٍ، اللّٰهُمَّ
طَهِّرْ بِهِ قَلْبِي، وَاشْرَحْ بِهِ صَدْرِي، وَسَهِّلْ لِي بِهِ
أَمْرِي.
به نام خدا و
با خدا؛ خدایا آن را قرار ده روشنی و پاک کننده و نگهدارنده و شفای از هر
درد و بیماری و آفت و تباهی، خدایا دلم را با آن پاک کن و سینهام را بگشای
و کارم را با آن آسان گردان.
چون از غسل فارغ
شوی دو جامه پاکیزه بپوش و در «مشرعه» دو رکعت نماز بخوان که آن همان مکانی
است که حقتعالی درباره شأنش فرمود: «در زمین قطعههایی است نزدیک یکدیگر و
بوستانهاست از انواع انگور و کشتزار و باغستانهایی است از خرما، دو تا
از یک ریشه رسته و غیر دو تا از یک اصل روییده شده، به یک آب، آب داده
میشوند و بعضی از آنها را بر بعض دیگر از میوه زیادتی میدهیم».
چون از نماز فارغ
شوی، با حالتی آرام و همراه با وقار به سوی حائر حرکت کن و گامهای خود را
کوتاه بردار، به درستی که خدای تعالی برای هر گامی که برمیداری برایت حجّ و
عمره مینویسد و با دل فروتن و دیده گریان راه برو و بسیار انجام ده ذکر: «اللّٰهُ أَکْبَرُ» و «لا إِلٰهَ إِلّا اللّٰهُ»
و ثنا بر خداوند و صلوات بر رسول خدا(صلیاللهعلیهوآله) و به ویژه صلوات
بر حسین(علیهالسلام) را و بسیار کن لعنت بر قاتلان آن حضرت و بیزاری جستن
از کسانی که در ابتدا، پایه ظلم و جور بر اهلبیت را بنا گذاشتند.
هرگاه به درگاه حائر رسیدی بایست و بگو:
اللّٰهُ أَكْبَرُ كَبِيراً، وَالْحَمْدُ لِلّٰهِ كَثِيراً، وَسُبْحانَ
اللّٰهِ بُكْرَةً وَأَصِيلاً، الْحَمْدُ لِلّٰهِ الَّذِي هَدَانا لِهٰذا
وَمَا كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْلَا أَنْ هَدَانَا اللّٰهُ، لَقَدْ جَاءَتْ
رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ.
خدا بزرگتر
است بزرگتر و خدا را بسیار سپاس و منزّه است خدا هر صبح و شب، خدا را سپاس
که ما را به این مسیر هدایت کرد و ما نبودیم کسانی که هدایت شویم، اگر خدا
هدایتمان نمیکرد، همانا رسولان پروردگار ما حق را آوردند.
پس بگو:
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا رَسُولَ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا نَبِيَّ
اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا خاتَِمَ النَّبِيِّينَ، السَّلامُ
عَلَيْكَ يَا سَيِّدَ الْمُرْسَلِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حَبِيبَ
اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤمِنِينَ، السَّلامُ
عَلَيْكَ يَا سَيِّدَ الْوَصِيِّينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا قَائِدَ
الْغُرِّ الْمُحَجَّلِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ فاطِمَةَ
سَيِّدَةِ نِساءِ الْعالَمِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ وَعَلَی الْأَئِمَّةِ
مِنْ وُلَْدِكَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَصِيَّ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ،
السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الصِّدِّيقُ الشَّهِيدُ، السَّلامُ
عَلَيْكُمْ يَا مَلائِكَةَ اللّٰهِ الْمُقِيمِينَ فِي هٰذَا الْمَقامِ
الشَّرِيفِ، السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا مَلائِكَةَ رَبِّي الْمُحْدِقِينَ
بِقَبْرِ الْحُسَيْنِ عليه السلام، السَّلامُ عَلَيْكُمْ مِنِّي أَبَداً
مَا بَقِيتُ وَ بَقِيَ اللَّيْلُ وَالنَّهارُ.
سلام بر تو ای
رسول خدا، سلام بر تو ای پیامبر خدا، سلام بر تو ای خاتم پیامبران، سلام
بر تو ای سرور رسولان، سلام بر تو ای محبوب خدا، سلام بر تو ای امیرمؤمنان،
سلام بر تو ای آقای جانشینان، سلام بر تو ای پیشوای سپیدرویان، سلام بر تو
ای فرزند فاطمه، سرور زنان جهانیان، سلام بر تو و بر امامان از فرزندانت،
سلام بر تو ای جانشین امیرمؤمنان، سلام بر تو ای درستکردارِ راستگوی شهید،
سلام بر شما ای فرشتگان که مقیم در این مقام برجسته هستید، سلام بر شما
ای فرشتگان پروردگارم که گرداگرد قبر حسین (درود بر او) میباشید، سلام بر
شما از سوی من همیشه تا هستم و شب و روز برپاست.
پس میگویی:
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَبا عَبْدِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا
ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ أَمِيرِ
الْمُؤْمِنِينَ، عَبْدُكَ وَابْنُ عَبْدِكَ، وَابْنُ أَمَتِكَ،
الْمُقِرُّ بِالرِّقِّ، وَالتَّارِكُ لِلْخِلافِ عَلَيْكُمْ،
وَالْمُوالِي لِوَلِيِّكُمْ، وَالْمُعَادِي لِعَدُوِّكُمْ، قَصَدَ
حَرَمَكَ، وَاسْتَجارَ بِمَشْهَدِكَ، وَتَقَرَّبَ إِلَيْكَ بِقَصْدِكَ،
أَأَدْخُلُ يَا رَسُولَ اللّٰهِ ؟ أَأَدْخُلُ يَا نَبِيَّ اللّٰهِ ؟
أَأَدْخُلُ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ؟ أَأَدْخُلُ يَا سَيِّدَ
الْوَصِيِّينَ ؟ أَأَدْخُلُ يَا فاطِمَةُ سَيِّدَةَ نِساءِ الْعَالَمِينَ ؟
أَأَدْخُلُ يَا مَوْلايَ يَا أَبا عَبْدِ اللّٰهِ ؟ أَأَدْخُلُ يَا
مَوْلايَ يَابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ؟
سلام بر تو
ای اباعبدالله، سلام بر تو ای فرزند رسول خدا، سلام بر تو ای فرزند
امیرمؤمنان، بندهات و فرزند بندهات و فرزند کنیزت هستم، اقرار به غلامی
شما دارم و ترک کننده مخالفت با شمایم، دوستدار دوستانتان و دشمن دشمنانتان
میباشم، حرمت را قصد کرده و به زیارتگاهت پناه آورده و به سوی تو با سبب
شدنت تقرّب جسته، آیا وارد شوم ای رسول خدا؟ آیا وارد شوم ای پیامبر خدا،
آیا وارد شوم ای امیرمؤمنان، آیا وارد شوم ای سرور جانشینان، آیا وارد شوم
ای فاطمه سرور زنان جهانیان، آیا وارد شوم ای مولایم ای اباعبدالله، آیا
وارد شوم ای مولایم ای فرزند رسول خدا؟
پس اگر دلت فروتن و دیدهات گریان شد، نشانهی اجازه ورود است، پس وارد شو و بگو:
الْحَمْدُ لِلّٰهِ الْواحِدِ الْأَحَدِ الْفَرْدِ الصَّمَدِ الَّذِي
هَدانِي لِوِلايَتِكَ، وَخَصَّنِي بِزِيارَتِكَ، وَسَهَّلَ لِي قَصْدَكَ.
خدا را سپاس
خدای یگانه و یکتا و فرد و بینیاز که مرا به ولایتت هدایت کرد و به زیارتت
اختصاصم داد و آهنگ به سوی تو را برایم آسان نمود.
آنگاه تا درگاه قبّه مطهره برو و برابر بالا سر بایست و بگو:
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَارِثَ آدَمَ صَفْوَةِ اللّٰهِ، السَّلامُ
عَلَيْكَ يَا وارِثَ نُوحٍ نَبِيِّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا
وارِثَ إِبْراهِيمَ خَلِيلِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وارِثَ
مُوسیٰ كَلِيمِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وارِثَ عِيسیٰ رُوحِ
اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وارِثَ مُحَمَّدٍ حَبِيبِ اللّٰهِ،
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وارِثَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ
السَّلاٰمُ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ مُحَمَّدٍ الْمُصْطَفیٰ،
سلام بر تو ای
وارث آدم برگزیده خدا، سلام بر تو ای وارث نوح پیامبر خدا، سلام بر تو ای
وارث ابراهیم دوست خدا، سلام بر تو ای وارث موسی همسخن خدا، سلام بر تو ای
وارث عیسی روح خدا، سلام بر تو ای وارث محمّد محبوب خدا، سلام بر تو ای
وارث امیرمؤمنان ولی خدا، سلام بر تو ای فرزند محمّد مصطفی،
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ عَلِيٍّ الْمُرْتَضیٰ، السَّلامُ عَلَيْكَ
يَا ابْنَ فاطِمَةَ الزَّهْراءِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ خَدِيجَةَ
الْكُبْریٰ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ثارَ اللّٰهِ وَابْنَ ثارِهِ
وَالْوِتْرَ الْمَوْتُورَ، أَشْهَدُ أَنَّكَ قَدْ أَقَمْتَ الصَّلاةَ،
وَآتَيْتَ الزَّكَاةَ، وَأَمَرْتَ بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَيْتَ عَنِ
الْمُنْكَرِ، وَأَطَعْتَ اللّٰهَ وَرَسُولَهُ حَتَّیٰ أَتَاكَ الْيَقِينُ،
فَلَعَنَ اللّٰهُ أُمَّةً قَتَلَتْكَ، وَلَعَنَ اللّٰهُ أُمَّةً
ظَلَمَتْكَ وَلَعَنَ اللّٰهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذٰلِكَ فَرَضِيَتْ بِهِ؛
سلام بر تو ای
فرزند علی مرتضی، سلام بر تو ای فرزند فاطمه زهرا، سلام بر تو ای فرزند
خدیجه کبری، سلام بر تو ای خون خدا و فرزند خون خدا و تنهای به خون
آغشتهای که نتوانستی خونخواهی کنی، گواهی میدهم که تو نماز بپا داشتی و
زکات پرداختی و امر به معروف و نهی از منکر کردی و خدا و رسولش را پیروی
نمودی تا آنکه مرگ به سویت آمد، خدا لعنت کند ملتی را که تو را کشتند و
لعنت کند مردمی را که به تو ستم روا داشتند و لعنت کند ملّتی را که این
واقعه را شنیدند و به آن راضی شدند؛
يَا مَوْلايَ يَا أَبا عَبْدِ اللّٰهِ، أَشْهَدُ أَنَّكَ كُنْتَ نُوراً
فِي الْأَصْلابِ الشَّامِخَةِ وَالْأَرْحامِ الْمُطَهَّرَةِ، لَمْ
تُنَجِّسْكَ الْجَاهِلِيَّةُ بِأَنْجَاسِها، وَلَمْ تُلْبِسْكَ مِنْ
مُدْلَهِمَّاتِ ثِيَابِها ، وَأَشْهَدُ أَنَّكَ مِنْ دَعائِمِ الدِّينِ،
وَأَرْكانِ الْمُؤْمِنِينَ، وَأَشْهَدُ أَنَّكَ الْإِمامُ الْبَرُّ
التَّقِيُّ الرَّضِيُّ الزَّكِيُّ الْهادِي الْمَهْدِيُّ، وَأَشْهَدُ
أَنَّ الْأَئِمَّةَ مِنْ وَُلَْدِكَ كَلِمَةُ التَّقْویٰ، وَأَعْلامُ
الْهُدیٰ، وَالْعُرْوَةُ الْوُثْقیٰ، وَالْحُجَّةُ عَلَیٰ أَهْلِ
الدُّنْيا،
ای مولای من
ای اباعبدالله، گواهی میدهم که تو نوری بودی در صلبهای با رفعت و رحمهای
پاکیزه، جاهلیت با ناپاکیهایش، آلودهات نکرد و از جامههای تیره و تارش
به تو نپوشاند و گواهی میدهم که تو از ستونهای دین و پایههای مردم با
ایمانی و گواهی میدهم که تویی پیشوای نیکوکار با تقوای پسندیده پاکیزه
هدایتگر و رهیافته و گواهی میدهم که امامان از فرزندانت ریشه تقوا و
نشانههای هدایت و دستاویز محکم و حجّت بر اهل دنیا هستند،
وَأُشْهِدُ اللّٰهَ وَمَلائِكَتَهُ وَأَنْبِياءَهُ وَرُسُلَهُ أَنِّي
بِكُمْ مُؤْمِنٌ وَبِإِيَابِكُمْ مُوقِنٌ، بِشَرايِعِ دِينِي،
وَخَواتِيمِ عَمَلِي، وَقَلْبِي لِقَلْبِكُمْ سِلْمٌ، وَأَمْرِي
لِأَمْرِكُمْ مُتَّبِعٌ، صَلَواتُ اللّٰهِ عَلَيْكُمْ، وَعَلَیٰ
أَرْواحِكُمْ، وَعَلَیٰ أَجْسادِكُمْ، وَعَلَیٰ أَجْسامِكُمْ، وَعَلَیٰ
شاهِدِكُمْ، وَعَلَیٰ غائِبكُمْ، وَعَلَیٰ ظاهِرِكُمْ وَعَلَیٰ
باطِنِكُمْ.
و گواه میگیرم
خدا و فرشتگان و پیامبران و رسولانش را که من به شما ایمان دارم و بر یقین
به بازگشت شمایم، براساس قوانین دینم و پایانهای عملم و دلم تسلیم دل شما
و کارم پیرو کار شماست، درود خدا بر شما و بر ارواح و اجساد و پیکرهایتان و
بر حاضر و غایب و آشکار و باطنتان.
پس خود را به روی قبر بینداز و آن را ببوس و بگو:
بِأَبِي أَنْتَ وَأُمِّي يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، بِأَبِي أَنْتَ
وَأُمِّي يَا أَبا عَبْدِ اللّٰهِ، لَقَدْ عَظُمَتِ الرَّزِيَّةُ،
وَجَلَّتِ الْمُصِيبَةُ بِكَ عَلَيْنا وَعَلَیٰ جَمِيعِ أَهْلِ
السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ، فَلَعَنَ اللّٰهُ أُمَّةً أَسْرَجَتْ وَ
أَلْجَمَتْ وَتَهَيَّأَتْ لِقِتالِكَ، يْا مَوْلايَ يَا أَبا عَبْدِ
اللّٰهِ، قَصَدْتُ حَرَمَكَ، وَأَتَيْتُ إِلیٰ مَشْهَدِكَ، أَسْأَلُ
اللّٰهَ بِالشَّأْنِ الَّذِي لَكَ عِنْدَهُ، وَبِالْمَحَلِّ الَّذِي لَكَ
لَدَيْهِ أَنْ يُصَلِّيَ عَلَیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَأَنْ
يَجْعَلَنِي مَعَكُمْ فِي الدُّنْيا وَالْآخِرَةِ.
پدر و مادرم
فدایت ای فرزند رسول خدا، پدر و مادرم فدایت ای اباعبدالله، بزرگ شد عزا و
مصیبت تو بر ما و بر همه اهل آسمانها و زمین، خدا لعنت کند قومی که اسبها
را زین کردند و دهانه زدند و آماده پیکار با تو شدند، ای مولایم ای
اباعبدالله، آهنگ حرمت نمودم و به زیارتگاهت آمدم، از خدا درخواست میکنم
به مقامی که برای تو نزد اوست و جایگاهی که برای تو پیش اوست که درود فرستد
بر محمّد و خاندان محمّد و مرا در دنیا و آخرت همراه شما قرار دهد.
آنگاه برخیز و بالای سر «دو رکعت» نماز بخوان و در آن دو رکعت پس از سوره «حمد» هر سورهای را که میخواهی قرائت کن و پس از نماز بگو:
اللّٰهُمَّ إِنِّي صَلَّيْتُ وَرَكَعْتُ وَسَجَدْتُ لَكَ وَحْدَكَ
لَاشَرِيكَ لَكَ، لِأَنَّ الصَّلاةَ وَالرُّكُوعَ وَالسُّجُودَ لَاتَكُونُ
إِلّا لَكَ، لِأَنَّكَ أَنْتَ اللّٰهُ لَاإِلٰهَ إِلّا أَنْتَ .
اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَیٰ مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ وَأَبْلِغْهُمْ عَنِّي
أَفْضَلَ السَّلامِ وَالتَّحِيَّةِ، وَارْدُدْ عَلَيَّ مِنْهُمُ السَّلامَ
. اللّٰهُمَّ وَهَاتَانِ الرَّكْعَتانِ هَدِيَّةٌ مِنِّي إِلیٰ مَوْلايَ
الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيٍّ عَلَيْهِمَا السَّلامُ . اللّٰهُمَّ صَلِّ عَلَیٰ
مُحَمَّدٍ وَعَلَيْهِ وَتَقَبَّلْ مِنِّي وَأْجُرْنِي عَلَیٰ ذٰلِكَ بِأَ
فْضَلِ أَمَلِي وَرَجائِي فِيكَ وَفِي وَلِيِّكَ يَا وَلِيَّ
الْمُؤْمِنِينَ.
خدایا نماز
خواندم و برای تو که یگانه و بیشریکی رکوع و سجود کردم، زیرا نماز و رکوع و
سجود، نمیباشد مگر برای تو، همانا تویی خدا که معبودی جز تو نیست؛ خدایا
درود فرست بر محمّد و خاندان محمّد و از سوی من به آنان بهترین سلام و تحیت
را برسان و بر من بازگردان از سوی آنان سلام را. خدایا این دو رکعت نماز
هدیهای است از سوی من به مولایم حسین بن علی (درود خدا بر آنان باد) خدایا
بر محمّد و آن حضرت درود فرست و از من بپذیر و بر آن پاداشم ده، براساس
بهترین آرزو و امیدم درباره تو و ولیات ای سرپرست مؤمنان.
پس برخیز و به طرف پایین قبر آن حضرت برو و نزد سر علی بن الحسین(علیهالسلام) بایست و بگو:
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا
ابْنَ نَبِيِّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ أَمِيرِ
الْمُؤْمِنِينَ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا ابْنَ الْحُسَيْنِ الشَّهِيدِ،
السَّلامُ عَلَيْكَ أَيُّهَا الشَّهِيدُ [وَابْنُ الشَّهيدِ]، السَّلامُ
عَلَيْكَ أَيُّهَا الْمَظْلُومُ وَ ابْنُ الْمَظْلُومِ، لَعَنَ اللّٰهُ
أُمَّةً قَتَلَتْكَ، وَلَعَنَ اللّٰهُ أُمَّةً ظَلَمَتْكَ، وَلَعَنَ
اللّٰهُ أُمَّةً سَمِعَتْ بِذٰلِكَ فَرَضِيَتْ بِهِ.
سلام بر تو ای
فرزند رسول خدا، سلام بر تو ای فرزند پیامبر خدا، سلام بر تو ای فرزند
امیرمؤمنان، سلام بر تو ای فرزند حسین شهید، سلام بر تو ای شهید، سلام بر
تو ای ستمدیده و پسر ستمدیده، خدا لعنت کند امّتی که تو را کشت و خدا لعنت
کند امّتی که به تو ستم روا داشت و خدا لعنت کند امّتی که این واقعه را
شنید و به آن رضایت داد.
پس خود را بر قبرش بینداز و آن را ببوس و بگو:
السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَلِيَّ اللّٰهِ وَابْنَ وَلِيِّهِ، لَقَدْ
عَظُمَتِ الْمُصِيبَةُ وَجَلَّتِ الرَّزِيَّةُ بِكَ عَلَيْنا وَعَلَیٰ
جَمِيعِ الْمُسْلِمِينَ، فَلَعَنَ اللّٰهُ أُمَّةً قَتَلَتْكَ،
وَأَبْرَأُ إِلَی اللّٰهِ وَ إِلَيْكَ مِنْهُمْ.
سلام بر تو ای
ولی خدا و پسر ولی خدا، همانا مصیبت و عزای تو بر ما و بر همه مسلمانان
بزرگ شد، پس خدا لعنت کند امّتی که تو را کشت و من به سوی خدا و به سوی تو
از آنان بیزاری میجویم.
سپس از دری که پایین پای علی بن الحسین(علیهالسلام) است بیرون بیا و به سوی شهدا متوجه شو و بگو:
السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَوْلِياءَ اللّٰهِ وَأَحِبَّاءَهُ، السَّلامُ
عَلَيْكُمْ يَا أَصْفِياءَ اللّٰهِ وَأَوِدَّاءَهُ، السَّلامُ عَلَيْكُمْ
يَا أَنْصارَ دِينِ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَنْصارَ رَسُولِ
اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَنْصارَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ،
السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَنْصارَ فاطِمَةَ سَيِّدَةِ نِساءِ
الْعالَمِينَ، السَّلامُ عَلَيْكُمْ يَا أَنْصارَ أَبِي مُحَمَّدٍ
الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ الْوَ لِيِّ النَّاصِحِ، السَّلامُ عَلَيْكُمْ
يَا أَنْصارَ أَبِي عَبْدِ اللّٰهِ، بِأَبِي أَنْتُمْ وَأُمِّي طِبْتُمْ
وَطابَتِ الْأَرْضُ الَّتِي فِيها دُفِنْتُمْ وَفُزْتُمْ فَوْزاً عَظِيماً،
فَيالَيْتَنِي كُنْتُ مَعَكُمْ فَأَفُوزَ مَعَكُمْ.
سلام بر شما
ای اولیای خدا و عاشقانش، سلام بر شما ای برگزیدگان خدا و دوستدارانش، سلام
بر شما ای یاران دین خدا، سلام بر شما ای یاران رسول خدا، سلام بر شما ای
یاران امیرمؤمنان، سلام بر شما ای یاران فاطمه سرور زنان جهانیان، سلام بر
شما ای یاران ابی محمّد حسن بن علی آن ولی خیرخواه، سلام بر شما ای یاران
اباعبدالله، پدر و مادرم فدای شما، پاکیزه شدید و پاکیزه شد زمینی که شما
در آن دفن شدید و به رستگاری بزرگی رسیدید، ای کاش من هم با شما بودم تا
همراه شما به رستگاری میرسیدم.
آنگاه به سوی بالای
سر امام حسین(علیهالسلام) برگرد و برای خود و اهل و اولاد و پدر و مادر و
برادران خود، بسیار دعا کن، زیرا در آن روضه مطهره دعای دعاکننده و درخواست
درخواستکننده ردّ نمیشود.
نویسنده گوید:
این زیارت، معروف به زیارت وارث است و مأخذش کتاب «مصباح المتهجد» شیخ طوسی
میباشد که از کتب بسیار معتبر و معروف نزد علماست و من این زیارت را بدون
واسطه، از همان کتاب شریف نقل کردم و پایان زیارت شهدا همان بود که ذکر
شد: «فَیَالَیْتَنِی کُنْتُ مَعَکُمْ فَأَفُوزَ مَعَکُمْ».
پس این اضافههایی که بعضی بعد از «فَاَفوزَ مَعَکم» ذکر نمودهاند: «فِی
الْجِنانِ مَعَ النَّبِیِّینَ وَالصِّدِّیقِینَ وَالشُّهَداءِ
وَالصَّالِحِینَ وَحَسُنَ أََُولَئِکَ رَفِیقاً، السَّلامُ عَلَیٰ مَنْ
کانَ فِی الْحائِرِ مِنْکُمْ وَعَلَیٰ مَنْ لَمْ یَکُنْ فِی الْحائِرِ
مَعَکُمْ... إلی آخره» همۀ آنها زیادی و اضافی است.
شیخ ما در کتاب
«لؤلؤ مرجان» فرموده است: که این کلمات متضمّن چند دروغ واضح است، علاوه بر
جسارت مرتکب شدن بدعت و جسارت افزودن بر فرمودۀ امام، این کم و زیاد
کردنهای بیسند و بیربط چنان شایع و متعارف شده که چند هزار مرتبه در شب و
روز، در عرصهگاه مرقد منوّر ابیعبدالله الحسین(علیهالسلام) و محضر
فرشتگان مقرّب و محلّ طواف پیامبران مرسل به آواز بلند خوانده میشود و
احدی به این خوانندگان ایراد نمیگیرد و از گفتن این دروغ و ارتکاب این
معصیت نهی نمیکند و کمکم این کلمات، در مجموعههایی که در زیارت و ادعیه
نادانان از عوام جمع میکنند و گاهی اسمی برای آن میگذارند، راه پیدا کرده
و به چاپ رسیده است؛ و از مجموعه این نادان، به مجموعه آن نادانان نقلشده
و کار به جایی رسیده که بر بعضی از طلاّب نیز امر مشتبه شده است.
روزی طلبهای را
دیدم که آن دروغهای ناروا را برای شهدا میخواند، دست بر کتفش گذاشتم،
ملتفت من شد، گفتم: از اهل علم چنین اکاذیب در چنین محضری قبیح نیست؟ گفت:
مگر روایت نشده؟ تعجب کردم گفتم: نه؛ گفت: در کتابی دیدم، گفتم در کدام
کتاب؟ گفت: «مفتاح الجنان»؛ ساکت شدم، چه اینکه کسی در بیاطلاعی کارش به
اینجا رسد که جمعآوری بعضی عوام را کتاب بشمارد و مستند قرار دهد، قابل
سخن گفتن نیست.
سپس شیخ مرحوم
کلام را در این مقام طول داده و فرموده است: به حال خود گذاشتن عوام در
امثال این امور جزئی و بدعتهای مختصر مثل غسل اویس قَرَن و آش ابوالدرداء
که تابع و مخلص حقیقی معاویه بوده و روزه صَمت که در روز سخن نگویند و غیر
آنها که احدی در مقام نهی برنیامده، سبب جسارت و جرأت شده است که در هر
ماه و سال پیامبر و امام جدیدی پیدا میشود و دسته دسته از دین خدا بیرون
میروند، پایان سخن میرزا حسین نوری در کتاب «لؤلؤ و مرجان» رفع مقامه.
این فقیر گوید:
در فرمایش این عالم بزرگ که به مذاق شرع مقدس آگاه است، خوب تأمّل کن؛
چگونه این مطلب غمی بزرگ و عقدهای گلوگیر در دل او شده، چه او به طور کامل
مفاسد این کار را میداند، به خلاف آنانکه از علوم اهلبیت محروم و
بیبهره ماندند و به دانستن سخنی درهم و برهم از اصطلاحات اکتفا کردند که
امثال این مطالب را چیزی ندانند، بلکه تصحیح و تصویب کرده و بر وفق آن عمل
کنند.
لا جرم کار به
جایی میرسد که کتابهایی همچون «مصباح المتهجد، اقبال، مهج الدعوات، جماع
الاسبوع، مصباح الزائر، بلد الامین، جنی الواقیی، مفتاح الفلاح، مقیاس،
ربیع الاسابیع، تحفی، زاد المعاد» و امثال این کتب متروک و مهجور شود و این
مجموعههای احمقانه شایع شود که در دعای مجیر که از دعاهای معتبره مرویه
است، در هشتاد موضع آن کلمه «بعفوک» زیاد کنند و کسی انکار نکند و در دعای
جوشن که مشتمل بر صد فصل است، برای هر فصلی یک خاصیتی وضع کنند و با بودن
این همه زیارت مأثوره، زیارت فاجعهانگیز جعل نمایند و با بودن این همه
دعاهای معتبر روایت شده با مضامین عالیه و کلمات فصیحه بلیغه، دعایی بیربط
در کمال برودت جعل کنند و نام آن را دعای «حبّی» گذارند و از کنگره عرش آن
را نازل کنند و چندان فضیلت برای آن وضع نمایند که انسان را متحیر و
سراسیمه کنند.
از جمله [آن
فضائل] آنکه العیاذ بالله، جبرئیل از سوی حق سبحانه و تعالی به رسول
خدا(صلیاللهعلیهوآله) گفته باشد: هر بندهای که این دعا را با خود دارد،
او را عذاب نکنم، اگرچه مستوجب دوزخ باشد و عمرش را به معصیت گذرانده و
مرا هیچ وقت سجده نکرده باشد و عنایت کنم آن بنده را ثواب هفتاد هزار
پیغمبر و ثواب هفتاد هزار زاهد و ثواب هفتاد هزار شهید و ثواب هفتاد هزار
نمازگزار و ثواب پوشاندن هفتاد هزار برهنه و ثواب سیر کردن هفتاد هزار
گرسنه و ثوابی مطابق ریگهای بیابان و ثواب هفتاد هزار بقعه زمین و ثواب
مهر نبوت رسالت پناه، و ثواب عیسی روح الله و ابراهیم خلیل الله و اسماعیل
ذبیح الله و موسی کلیم الله و یعقوب نبی الله و آدم صفی الله و جبرئیل و
میکائیل و اسرافیل و عزرائیل و دیگر فرشتگان، یا محمّد هرکه این دعای
بزرگوار با عظمت را بخواند یا با خود بردارد، او را بیامرزم و شرم دارم که
او را عذاب کنم... تا پایان! و سزاوار است، انسان از شنیدن اینها عوض خنده
بگرید.
کتابهای دعای
شیعه، به مرتبهای متقن و محکم بوده که غالب آنها که استنساخ میکردند،
خودشان از اهل علم بودند و از روی نسخههایی که به خط اهل علم و تصحیح شده
علما بوده مقابله و تصحیح مینمودند و اگر اختلافی بود، در حاشیهاش به آن
اختلاف اشاره میکردند؛ مثلاً در دعای مکارم الاخلاق «وبَلِّغْ بِإیمانی» در حاشیهاش اشاره میکنند، در نسخه ابن اشناس «وَابْلُغْ بِإیْمانی» است و در روایت ابن شاذان «اللّٰهُمَّ أبْلِغْ إیمانی» است؛ یا مثلاً فلان کلمه به خط ابن سکون چنین است و به خط شهید چنین
همچنین کار کتابهای معتبر دعا به جایی رسیده که منحصر به کتاب «مفتاح»
شده که فیالجمله وصفش را شنیدی و این کتاب مرجع عوام و خواص و عرب و عجم
شده و این نیست، جز از بیاعتنایی اهل علم به حدیث و اخبار و رجوع ننمودن
به کتب علما و فقهای اهلبیت اطهار و نهی نکردن از امثال این بدعتها و
اضافات و دسیسه وضّاعان [آنانکه از پیش خود جعل حدیث میکنند و به پیامبر و
امام نسبت میدهند] و تحریف جاهلان و جلو نگرفتن از نااهلان و از تصرّفات
بیخردان تا کار به جایی رسیده که دعاها موافق سلیقهها تلفیق شده و
زیارتها و مفجعهها و صلواتها اختراع گشته و مجموعههای بسیار از دعاهای
ساختگی و قلابی چاپ شده و بچّه مفتاحها متولد گشته و کمکم سرایت کرده، به
سایر کتب رسیده و شایع و رواج یافته است.
مثلاً کتاب
«منتهی الآمال» این احقر را تازه طبع کردهاند، بعضی از خطّاطان آن، به
سلیقه خود تصرّفاتی در آن نموده، از جمله در احوال مالک بن یسر ملعون
نوشته: از دعای امام حسین(علیهالسلام) هر دو دست او از کار افتاده بود
الحمدلله؛ در تابستان همانند دو چوب خشک میگردید الحمدلله؛ در زمستان خون
از آنها میچکید الحمدلله و بر این حال خسران مال بود الحمدلله.
در این دو سطر
عبارت، چهار لفظ «الحمدلله» را کاتب موافق سلیقه خود جزو عبارت کرده است و
نیز در بعضی از مواضع کتاب پس از نام جناب زینب یا امّ کلثوم، به سلیقه خود
لفظ خانم اضافه کرده که زینب خانم و امّ کلثوم خانم گفته شود، به خاطر
آنکه از آن مخدّرات تجلیل شود و کاتب، حمید بن قحطبه را چون با او دشمن
بوده، به علت بدی او حمید بن قحبه نوشته، ولی احتیاط نموده قحطبه را به
عنوان نسخه بدل آن یادداشت کرده و عبد ربّه را صلاح دیده عبدالله نوشته و
زحر بن قیس را که حاء بی نقطه است، در هر کجای کتاب بوده، به جیم نوشته و
امّ سلمه را غلط دانسته و تا در امکانش بودهام ام السلمه کرده، الی غیر
ذلک.
غرضم از ذکر این
مطلب در اینجا دو چیز بود: یکی آنکه تصرفاتی که این شخص به سلیقه خود
کرده، آن را کمال دانسته و خلافش را نقص فرض کرده، درحالیکه آن چیزی که او
کمال دانسته باعث نقصان شده است، بنابراین از اینجا قیاس کنیم به چیزهایی
که ما از روی جهل و نادانی در دعاها داخل میکنیم یا به سلیقه ناقص خود بعض
تصرفات مینماییم و آن را کمال فرض میکنیم، بدانیم که همان چیزها نزد
اهلش سبب نقصان و بیاعتباری آن دعاها یا زیارت خواهد بود، پس شایسته است
که ما به هیچ وجه در این باب مداخله نکنیم و هرچه دستورالعمل دادند، به
همان رفتار کرده و از آن تخطّی ننمائیم؛
و دیگر غرضم آن
بود که معلوم گردد هرگاه نسخهای که نویسندهاش زنده و حاضر و نگهبان او
باشد، با آن این گونه رفتار کنند، پس با سایر نسخهها چه کردند و به
کتابهای چاپی دیگر چه اعتماد است؟ مگر کتابی که از مصنّفات مشهور علمای
معروف باشد و به نظر ثقهای از علمای آن فن رسیده و امضا فرموده باشد.
در حال ثقه
جلیل، فقیه پیشین در اصحاب ائمه(علیهمالسلام) یونس بن عبدالرحمن روایت شده
است: که کتابی در اعمال شبانهروز نوشته بود، جناب ابو هاشم جعفری آن کتاب
را به نظر مبارک حضرت عسکری(علیهالسلام) رساند، حضرت تمام آن را مطالعه و
به دقت بررسی نمود، پس از آن فرمود: «هٰذا دِینی وَدِینُ آبائی کُلُّهُ وَهُوَ الْحَقُّ کُلُّهُ؛ این دین من و دین پدران من است و تمامش حق میباشد».
ملاحظه کن که ابو
هاشم جعفری، با آنکه بر کثرت علم و فقاهت و جلالت و دیانت جناب یونس
مطّلع بوده، در عمل کردن به کتاب او اکتفا نکرده تا آنکه آن را به نظر
مبارک امام خود رسانید؛
و نیز روایت شده:
از بورق شنجانی هراتی که مردی معروف به صدق و صلاح و ورع بوده، در سامره
خدمت امام حسن عسکری(علیهالسلام) رسید و کتاب «یوم و لیله» شیخ جلیلالقدر
فضل بن شاذان نیشابوری را به آن حضرت داد و گفت: فدایت شوم، میخواهم در
این کتاب نظر فرمایی و ورق ورق آن را ملاحظه کنی؛ حضرت فرمود: «هٰذا صَحِیحٌ یَنْبَغی أَنْ تَعْمَلَ بِهِ؛ این کتاب صحیح است و شایسته است به آن عمل کنی» الی غیر ذلک؛
و این احقر با
اینکه مذاق مردم این زمان و عدم اهتمامشان را در امثال این امور میدانستم،
برای اتمام حجت سعی و کوشش بسیار کردم که دعاها و زیارات منقول در این
کتاب حتیالامکان، از نسخههای اصل نقل شود و بر نسخههای متعددی عرضه گردد
و به اندازهای که از عهده برآید آن را تصحیح کنم تا عامل به آن از روی
اطمینان عمل کند انشاءالله، به شرط آنکه کاتبان و ناسخان، در آن تصرف
ننمایند و خوانندگان، اختراع و سلیقههای خود را کنار گذارند.
شیخ کلینی از
عبدالرحیم قصیر نقل کرده: خدمت امام صادق(علیهالسلام) رسید و عرض کرد:
فدایت شوم، من از پیش خود دعایی اختراع کردهام، حضرت فرمود: مرا از اختراع
خود بگذار، یعنی آن را کنار گذار و برای من نقل مکن و اجازه نداد دعای
جمعکردهاش را نقل کند و خود حضرت برای او دستور العملی عنایت فرمود.
شیخ صدوق از
عبدالله بن سنان روایت کرده: امام صادق(علیهالسلام) فرمود: به همین زودی
به شما شبههای میرسد، پس میمانید بدون نشانه و راهنما و پیشوای هدایتگر
و در آن شبهه نجات نمییابد مگر کسیکه دعای غریق را بخواند، گفتم: دعای
غریق چگونه است؟ فرمود: میگویی:
يَا اللّٰهُ يَا رَحْمَانُ يَا رَحِيمُ، يَا مُقَلِّبَ القُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَیٰ دِينِكَ .
ای خدا، ای بخشنده، ای مهربان، ای زیر و روکنندهی دلها، دلم را بر دینت پا برجا کن.
پس گفتم:
يَا مُقَلِّبَ القُلُوبِ وَالأبْصَارِ ثَبِّتْ قَلْبِي عَلَیٰ دِينِكَ.
ای زیر و رو کنندهی دلها و دیدهها، دلم را بر دینت پا برجا کن.
حضرت فرمود: خدای عزّوجل «مُقَلِّبَ القُلُوبِ وَالأبْصَارِ» است، ولی چنانکه من میگویم بگو: «یَا مُقَلِّبَ القُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَیٰ دِینِکَ».
تأمل در این دو
حدیث شریف، برای بیداری کسانی که در دعاها به سلیقه خود، بعضی کلمات را
زیاد میکنند و پارهای تصرّفات مینمایند کافی است و الله العاصم.